غرب آسیا همچنان اصلی ترین کانون تحولات جهانی است که چگونگی شکلگیری ساختار قدرت نظام بینالملل را نیز در سپر تحولات این منطقه قابل تبیین است. آنچه در چارچوب تحولات غرب آسیا (خاورمیانه) طی روزهای اخیر در کنار استمرار بحرانهای قدیمی چون تروریسم و ناامنی قابل توجه است تحرکات آمریکا و انگلیس است که در قالبهای دیپلماتیک و قانون گذاری روی داده است.
نخست آنکه ترامپ رئیس جمهور آمریکا در حالی درگیر معادلات شرق آسیا با محوریت دیدار با اون رهبر کره شمالی در ویتنام بوده و بولتن مشاور امنیت ملی آمریکا نیز مدیریت بحران سازی در ونزوئلا را انجام میدهد، کوشنر داماد و مشاور ارشد کاخ سفید سفری دورهای به خاورمیانه داشته است.
کشورهای امارات، عمان، بحرین، ترکیه، عربستان و قطر محور سفر کوشنر را تشکیل داده است. براساس گزارشهای منتشره اساس این سفر بررسی ابعاد طرح آمریکا برای مساله سازش عربی با رژیم صهیونیستی تحت عنوان معامله قرن است که براساس آن کشورهای عربی با کنار نهادن فلسطین به سازش با تل آویو میپردازند. همزمان با سفر کوشنر به منطقه، آمریکا از ادامه حضور نیروهایش در سوریه و عراق خبر داده و گزارشها نشان میدهد آمریکا در مرز دو کشور در حال احداث پایگاه نظامی و البته جمع آوری نیرو به بهانه تشکیل ارتش عشایری برای مقابله با دور جدید حملات داعش است. در همین حال آمریکا گروههای مقاومت مردمی در عراق از جمله حشدالشعبی را در لیست تروریسم قرار داده است. کنگره آمریکا نیز بیشتر حزب ا... لبنان را در لیست تروریستها قرار داده بود.
دوم آنکه در کنار آمریکاییها، تحرکات انگلیس نیز در منطقه قابل توجه است. در حالی انگلیس نیز به ادامه حضور نظامی و اطلاعاتی در عراق و سوریه تاکید کرده که در اقدامی قابل تامل، پارلمان انگلیس، شاخه سیاسی حزب ا... را نیز مانند شاخه نظامی آن در لیست تحریمها قرار داد و ادعا کرده است که حزب ا... تماما تروریست است و تفاوتی میان شاخه نظامی و سیاسی آن نیست. این اقدام در حالی صورت گرفته که حزب ا... بخشی از دولت و استراتژی دفاعی لبنان است و لذا اقدام انگلیس عملا تحریم لبنان قلمداد میشود.
همزمان با این اقدامات «جرمیهانت» وزیر خارجه انگلیس نیز به بهانه بررسی تحولات یمن راهی عربستان، عمان و امارات شده است. انگلیس از مخالفان تحریم تسلیحاتی عربستان به جرم کشتار علیه بشریت است و رسما در جنگ یمن مشارکت دارد. انگلیس اخیرا حضورش در عراق را نیز برای مقابله با ایران عنوان کرده است.
مجموع تحرکات آمریکا و انگلیس نشان میدهد که آنها روندی هماهنگ را در منطقه آغاز کرده اند و اهداف واحد را دنبال میکنند هر چند که در ظاهر ارتباطی میان رفتارهای آنان نیست. حال این سوال مطرح میشود که ریشه این تحرکات از کجا نشات میگیرد و هدف آنها از این اقدامات چیست؟
در کنار اهداف اقتصادی که انگلیس و آمریکا در منطقه براساس اصل سرکیسه کردن کشورهای عربی دنبال میکنند که در قالب معامله قرن و ادعای حل بحران یمن صورت میگیرد، چند نکته اساسی در باب رفتار آنها قابل توجه است.
اولا این کشورها در حالی به دنبال منزوی ساختن و نمایش شکست جایگاه منطقهای جمهوری اسلامی بودند و با نشستهای ورشو، مونیخ و شرم الشیخ بر آن بودند تا جوی منطقهای علیه جمهوری اسلامی به پا کنند که سفر بشار اسد رئیس جمهور سوریه به تهران، این طراحی را با شکست مواجه ساخت. ائتلاف انگلیسی، آمریکایی عملا باناکامی در برابر اقتدار منطقهای ایران مواجه شدند و حتی طراحی رسانهای آنها برای بهره گیری از استعفاء ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران برای به حاشیه راندن این شکست نیز راه به جایی نبرد. ثانیا سران لندن و آمریکا در حالی حمایت همه جانبه از رژیم صهیونیستی را برای مقابله با مخالفان داخلی در دستور کار داشته اند که گزارش سازمان ملل درباره جنایت جنگی رژیم صهیونیستی در سرکوب تظاهرات «جمعه حق بازگشت» و نیز تاکید این سازمان بر ماهیت اشغالی جولان و در نهایت نیز رای دادگاه مبنی بر محکومیت نتانیاهو به جرم فساد مالی، عملا طراحی سران لندن و واشنگتن برای نشان دادن حمایت از رژیم صهیونیستی را زیر سوال بوده که تاثیر منفی بر شرایط نابسامان داخلی ترزا مینخست وزیر انگلیس و ترامپ رئیس جمهور آمریکا خواهد داشت.
مجموع آنچه در باب تحرکات آمریکا و انگلیس در منطقه ذکر شد در شرایطی روی داده که یک اصل بر همگان آشکار شده و آن اینکه شکستهای آمریکا و انگلیس در منطقه برگرفته از جایگاه و توان جبهه مقاومت به ویژه جمهوری اسلامی ایران است. توانی که در کنار تحقق مبارزه با تروریسم، روند معادلات منطقه را در چارچوب منافع ملتهای منطقه سوق داده که عملا مغایر با اهداف آمریکا وانگلیس و مهرههای منطقهای آنهاست.
بر این اساس میتوان گفت که تحرکات لندن و واشنگتن در منطقه در چارچوب بحران سازی جدید و مقابله با جبهه مقاومت صورت میگیرد. نکته مهم آنکه آمریکا و انگلیس همزمان و یا به صورت جداگانه با اعمال تحریم علیه متحدان منطقهای ایران همچون حزب ا...، سوریه، عراق و ایجاد تعاریف جدید از تروریسم در قالب نشستهای ورشو، مونیخ و شرم الشیخ و نیز مشروط سازی کانال مالی اروپا و ایران به تصویب اف.ای.تی.اف، و به تبع آن پالرمو و سی.اف.تی برآنند تا ایران را در تحریمها و فشارهای جدید گرفتار سازند تا شاید با این حربه به احیای رویای شکست خورده خود یعنی مقابله با جایگاه منطقهای جمهوری اسلامی دست یابند.
آنچه امروز در باب این کنوانسیونهای بینالمللی از سوی محافل رسانهای و سیاسی غربی اعلام میشود نه برای رفع تحریمها و معامله جهان با ایران بلکه برای محدودسازی و تحریم بیشتر ایران است تا شاید با این حربه منافع از گسترش جایگاه منطقهای ایران شوند.
نویسنده: قاسم غفوری